کتاب The Baron In the Trees تالیف Italo Calvino
کتاب حاوی روایت های مختلفی از حوادثی است که برای کوزیموی درخت نشین در طول مدت درخت نشینی اش رخ می دهد. عشقهایش ، رفتارش و اندیشه اش. حوادثی که همیشه دور از ذهن می نماید ولی راوی با شیرینی تمام واقعی بودن حوادث را به خواننده تحمیل می کند هر چه که همیشه تاکید می کند باور کردنش سخت است. داستان در قرن هجده و نوزده اروپا روایت می شود. زمانی که از گوشه و کنار زمزمه های نو اندیشی، روشنگری و به زیستی شنیده می شود. همان زمان که کم کم جمهوری بزرگ فرانسه شکل می گیرد، کوزیمو هم به فکر استقرار جمهوری درختستان می افتد.
فرانسه با ناپلئون امپراطوری می شود و جمهوری درختستان هم هرگز تشکیل نمی شود . ناپلئون با کوزیمو دیدار می کند به زندگی او غبطه می خورد و می گوید:” دلش می خواست اگر ناپلئون نبود، کوزیمو بود”. در کل می توان کتاب را گریز از همه گیری و پیش روی به سوی نوزیستی و به زیستی عنوان کرد. روایتی اومانیستی از یک طبیعت گرایی ناب و این دریک جمله کلیدی که کل کتاب را خلاصه می کند و تکرار می شود نمود پیدا می کند. این جمله جوابی است که برادر کوزیمو (راوی ) به ” ولتر” می دهد. جایی که این فیلسوف ، شگفت زده می پرسد : این که برادر شما همیشه بالای درختها می ماند ، برای این است که به آسمان نزدیک تر باشد ؟ و پاسخ می شنود که ” برادرم معتقد است که برای بهتر دیدن زمین باید کمی از آن فاصله گرفت .