
Mm, mm / Mm
هِم… (آوای ملودی)
I try to live in black and white, but I'm so blue
سعی میکنم زندگیم رو ساده و بدون
پیچیدگی ببینم، اما در واقع خیلی غمگینم.
(blue = غمگین)
I'd like to mean it when I say I'm over you
دوست دارم وقتی میگم از تو گذشتم
واقعاً راست گفته باشم.
But that's still not true (blue)
ولی هنوز حقیقت نداره… هنوز غمگینم.
And I'm still so blue, oh
و هنوز هم این غم باهامه.
I thought we were the same (we were the same)
فکر میکردم شبیه همیم.
Birds of a feather, now I'm ashamed
مثل دو پرندهٔ همجنس بودیم، ولی حالا
از این فکر خجالت میکشم.
(اصطلاح
“Birds of a feather” یعنی دو نفر بسیار شبیه
هم)
I told you a lie, désolé,
mon amour
بهت دروغ گفتم… ببخش منو عشقم.
(جملهٔ فرانسوی: «معذرت میخوام، عشق
من»)
I'm trying my best, don't know what's in store
دارم تمام تلاشم رو میکنم، ولی نمیدونم
سرنوشت چی برام گذاشته.
Open up the door (blue)
در رو باز کن… هنوز غم توی دلمه.
In the back of my mind, I'm still overseas
ته ذهنم هنوز جایی دورم، انگار هنوز
ازت جدا نشدم.
A bird in a cage, thought you were made for me
مثل پرندهای تو قفس؛ فکر میکردم تو
برای من ساخته شدی.
I try (I'm not what) to live in black and white
سعی میکنم همه چیز رو ساده ببینم…
But I'm so blue (but I'm not what you need)
اما خیلی غمگینم… و میدونم چیزی که
تو لازم داری نیستم.
I'd like (not what you need) to mean it when I say I'm over
you
دوست دارم وقتی میگم تمومش کردم،
راست باشه… ولی تو چیزی نیستی که باید ازش بگذرم.
But that's still not true, true
ولی باز هم حقیقت نداره.
And I'm still so blue (and it's not true)
و هنوز غمگینم… حرفهام واقعیت ندارن.
I'm true blue, true blue / I'm true blue
من غم خالصم… غم واقعیام.
(“true blue” یعنی وفادار/اصیل، اما اینجا همزمان
بازی با معنای «آبی=غمگین» است)
mm, mm / Mm
هِم…
Ah, ah / Ah
آه…
بخش دوم
You were born bluer than a butterfly
از همون تولد غمگینتر از یه پروانه
به دنیا اومدی.
(blue = غمگین، سرد، افسرده)
Beautiful and so deprived of oxygen
زیبا بودی، اما انگار از همون اول نفس
کم داشتی… یه جور کمبود عشق و گرما.
Colder than your father's eyes
سردتر از نگاه پدرت بودی.
He never learned to sympathize with anyone
اون هیچوقت یاد نگرفت با هیچکس
همدلی کنه.
I don't blame you
من سرزنشت نمیکنم.
But I can't change you
اما نمیتونم تغییرت بدم.
Don't hate you (don't hate you)
ازت بدم نمیاد…
But we can't save you (but we can't save you)
ولی نمیتونیم نجاتت بدیم.
You were born reaching for your mother's hands
از همون لحظهٔ تولد دنبال دستهای
مادرت بودی.
Victim of your father's plans to rule the world
قربانی برنامههای پدری بودی که میخواست
همهچیز رو کنترل کنه.
Too afraid to step outside
اونقدر ترسیده بودی که نمیتونستی حتی
پا بیرون بذاری.
Paranoid and petrified of what you've heard
با هر چیزی که میشنیدی، مضطرب و وحشتزده
میشدی.
But they could say the same 'bout me
ولی همین حرفها رو میتونن دربارهٔ
من هم بزنن.
I sleep 'bout three hours each night
من هر شب فقط سه ساعت میخوابم.
Means only 21 a week now / Now
یعنی هفتهای فقط ۲۱ ساعت… همین.
And I could say the same 'bout you
و همین رو هم دربارهٔ تو میتونم بگم.
Born blameless, grew up famous too
بیگناه به دنیا اومدی و بعدش مشهور
شدی.
Just a baby born blue now / Now
فقط یه بچهٔ غمگینی بودی… همین.
I don't blame you
سرزنشت نمیکنم.
But I can't change you
اما تغییرت هم نمیدم.
Don't hate you / But we can't save you
ازت متنفر نیستم… اما نجاتت هم نمیتونیم.
Ooh / It's over now / It's over now / It's over now
آه… دیگه تموم شده. تموم شده. تموم
شده.
Ah-ah / Ah
آه…
But when can I hear the next one?
اما… کی میتونم آهنگ بعدی رو بشنوم؟
1 episodes
18 آذر 1404
23