قیمت
۶۵٬۰۰۰ تومان
۶۵٬۰۰۰ تومان
تعداد
مغازه خودکشی مترجم احسان کرم ویسی اثر ژان تولی نشر چشمه
درباره محصول
خانوادهی تواچ صاحب چند فرزند هستند که نام فرزندانشان را از افراد سرشناس و نامآور تاریخ گرفتهاند. افراد مشهوری که روزی دست به خودکشی زدهاند و هرکدام با قصهای که از خود بهجای گذاشتهاند، خودخواسته به زندگیشان پایان دادهاند. اما فرزندان این خانواده و همینطور آقا و خانم تواچ با وجود ناراحتیهای روحی روانی که با آن درگیر هستند، اجازهی خودکشی ندارند. آنها خودشان را خانوادهای افسرده و غمگین میدانند که رسالتشان کمک به آدمهای غمگین و ناامید و افسرده برای رهاشدن از شر این زندگی تلخ و سیاه است. زندگی در نظر آنها یعنی افسردگی، بدبختی، ناامیدی و مرگ. کتاب «مغازه خودکشی» نوشتهی نویسندهی فرانسوی بهنام «ژان تُله» داستانی سراسر طنز و نکاتی قابل تأمل دربارهی مرگ و زندگی است که بهدلیل مضمون تلخ و متضاد آن، به کمدی سیاه معروف شده است. ابتدای کتاب با این جمله روبهرو میشوید: «شما خندان میمیرید!» این کتاب در سال ۲۰۰۷ در ۱۶۹ صفحه به زبان فرانسوی در اصل منتشر و بعداً به زبان انگلیسی و سایر زبانها ترجمه شده است. داستان مغازهی خودکشی با توصیف فضای مغازهای شروع میشود که وسایل خودکشی میفروشد. وسایلی مانند طناب دار، قرصهای سمی، انواع زهرها، حیوانات سمی، تیغهای سمی و بلوکهای سیمانی زنجیردار برای غرقشدن در آب. کنار مغازه بچهای در کالسکه خوابیده که مدام لبخند میزند. زنی که به قصد خودکشی آمده تا وسیلهی مناسبی برای خلاصکردن خودش بخرد، با دیدن لبخند آن کودک دلگرم میشود و مدام با تعجب تکرار میکند که این بچه در حال خندیدن است. اما لوکریس و میشیما، صاحبان مغازه تلاش میکنند او را متقاعد کنند که فرزندشان هرگز نمیخندد و مانند بقیهی اعضای خانواده افسرده و غمگین است. این درحالیاست که آلن، یعنی همان کودک درون کالسکه، سالها بعد که بزرگتر میشود، درست برخلاف دستورات مادرش رفتار میکند. او همیشه در حال خندیدن و شادیکردن است، نقاشیهای او پر از امید و رنگهای شاد و خورشیدهای بزرگ و آدمکهای طلاییرنگ است. رفتار او با مشتریان امیدبخش و مهربانانه است. درست برخلاف مادر و پدرش که تلاش میکنند مشتریان افسرده و غمگین را به خودکشی تشویق و آنها را هرچه بیشتر از زنده ماندن منصرف کنند. در سراسر کتاب، با جملات طنز و در عین حال تکاندهندهای روبهرو هستیم که هر کدام از آنها میتواند به بخشی از وجود ما تلنگر بزند. تلفن زنگ میخورد و یکی از مشتریان، صاحب مغازه را برای مراسم تشییع جنازهی خودش دعوت میکند. اما پیش از آنکه بتواند هماهنگیهای لازم را کامل کند، خودش را حلقآویز میکند و صدایش قطع میشود. یکی دیگر از مشتریان در مغازه درحالیکه برای انتخاب میان وسایل خودکشی مردد مانده، رو به لوکریس میپرسد: شما اگر جای من بودید، کدام وسیله را برای خودکشی انتخاب میکردید؟ خانم لوکریس در جواب گیج میشود و بعد از کمی تأمل میگوید: نمیدانم! ما خودمان هم افسردهایم و هزاران دلیل برای خودکشی داریم. اما تابحال به این موضوع فکر نکردهایم. چون اگر ما خودمان را بکشیم، چه کسی به مشتریان غمگین و ناامیدمان رسیدگی کند و برای خودکشی و راحتشدن از اینهمه غم، به آنها یاری برساند؟
ژان تولی
فارسی
نشرچشمه
رقعی
کتاب
9786002298
نوجوان
هفتاد و سوم
آسان
114
تحریر
شومیز
50گرم

